loading...

ذهن شلوغ مهتا

من یک زنم، یک همسر، یک دختر، یک عروس و خواهر و دست آخر هم یک دانشجوی دکترای مهندسی. حالا مادر هم شدم... سعی میکنم زندگیم را به بهترین شکل ممکن هدایت کنم تا از پس مسئولیت های سنگینی که هر کدوم از این عناوین روی دوشم گذاشته ان؛ بر بیام. من دختری هستم که عاشق تجربه های جدیده. بسیار احساسی هستم و عاشق. با چیزهای کوچک شادی های بزرگ تجربه میکنم و گاهاً هم زودرنج و دلگیر میشم. اشکام همیشه آماده ی سرازیر شدنه. برون گرام اما اعتماد به نفسم بالا نیست، پر از احساسم اما متأسفانه یا گاهاً خوشبختانه اغلب تصمیمات زندگیم با منطق گرفتم و میگیرم. به شدت کلی نگرم و اصلاً جزئیات رو نمیبینم. برای اطرافیانم ارزش زیادی قائلم و از اونها تأثیر میپذیرم. برای انجام هر کاری نیاز به انگیزه دارم اما پرم از خیال پردازی، با خیالاتم و حس ششم قوی ای که دارم، زندگی میکنم و میتونم احساسات آدم ها رو به خوبی و بیش از بقیه از رفتارشون درک کنم. پرم از آرزوهای کوچیک و بزرگ و هر روز هم به تعدادشون اضافه میشه. انقدر دغدغه هام زیاد هست که گاهی فراموششون میکنم:) اینجا دفتر خاطرات من هست. جایی که از روزهام مینویسم و سعی دارم تا با نوشتن روند تغییرات فکر و دغدغه هام در طول زمان ثبت و دنبال کنم.

بازدید : 252
پنجشنبه 14 اسفند 1398 زمان : 14:17

یعنی مردم هرچی بگن درسته. چقدرررررررررررر جون مردم بی اهمیته. چقدر مخفی کاری. چقدر دروغ. چقدر سهل انگاری. متاسفانه تو این کشور به شایعات بیشتر قابل اعتماده تا نظرات مسئولین.

خدایا این‌ها کین که شدن رجال کشور ما. تمام روز فقط خون خودم خوردم.

یعنی افغانستان و عراق جنگ زده و داعش زده بهتر از ایران تو قضیه کرونا عمل کردن. چند تا کشته لازمه تا مسئولین یه حرکتی بزنن؟؟؟

فقط انتخابات براشون مهم بود. ما جزء معدود کشورهایی بودیم که حتی پروازها به چین کنسل نشده بود. هیچ نظارتی روی بیماران مشکوک و خانواده‌هاشون نبود. کسی پیگیر نبود.

خانواده که تو بیمارستانن و بخش آی سیو و سونوگرافی چیزهایی دیدن و میگن که وحشت به تنم انداخت. مریضی که تشخیص همه پزشک‌ها کرونا بوده رو تو بخش کنار همه خوابوندن. بدون قرنطینه. فوتی داشتن با تشخیص بیماری که اصلا تست هم نگرفتن ازش. کلا هیچ اقدام موثری تو شهرستان‌ها نیست.

به رزیدنت‌های بخش سونو حتی ماسک و ضدعفونی کننده نمیدن مبادا هزینه گردنشون بیوفته. میگن برید داروخونه بخرید. چیزایی رو که نایاب شده...

لعنت به شما از جزء تا کل

تو انتخابات شرکت کردم و به یه اشنایی رای دادم که اصلا هیچ تبلیغی نداشت و فقط شرکت کرده بود تا یه سری حرف‌ها رو بزنه. نهایتا هم احتمالا اخر شده. 1300 تا رای آورد البته که خوب بود به نسبت ناشناخته بودنش. بهش رای دادم چون میدونستم آدم بسیار خوبیه. ولی به همه اونایی که رای ندادن حق میدم. اخه مردم چجوری اعتراضشون به شما برسونن؟ چطوری بگن از سیستم ناراضی ان. تظاهرات که نمیشه. همیشه آشوبگرا قاطی میشن. نماینده‌ها رو هم که همه رد صلاحیت کردید. واقعا ما دموکراسی داریم؟؟؟؟ به کجا داریم میرسیم.

بیش تر از کرونا حالم بده از کشورم. از این همه ریا و دروغ و بی فکری. از این همه سیاسی بازی. حس آدمی‌رو دارم که تازه داره بیدار میشه. گیجم. بعد از این همه مشکلاتی که داشتیم این جواب مردم نبود.

نوع مطلب :
برچسب‌ها :
لینک‌های مرتبط :

Let's block ads! (Why?)

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 2
  • بازدید کننده امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 25
  • بازدید سال : 25
  • بازدید کلی : 1538
  • کدهای اختصاصی